سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوچه های خیس

چقدر تلخه داستان روزمرگی! نمیدونم بگم روزمرگی یا بی تفاوتی... نمیدونم چه اسمی بذارم برای خشک شدن و چروک شدن احساس بعضی آدم ها. چرا شیرین ترین چیزهایی که مدتها در انتظارش بودیم برای بعضی ها اینقدر زوووود عادی میشه؟ چرا بعضی ها قدرت لذت بردن از نعمت های زندگیشون رو از دست دادن؟ چرا همیشه فکر میکنیم لذت، خوشی و.. چیزی فراتر اینهاست که ما داریم وقتی که مشکل خاصی هم تو زندگی نداریم؟

چرا بعضی ها اینقدر ساده و عادی از اتفاقات خوب زندگیشون میگذرند و از اون بدتر چرا شیرینی های زندگی دیگران رو اینقدر بی ارزش میدونند؟ چرا بعضی ها ساده از همه چیز میگذرند؟ اصلا اینجور آدمها تعریفی هم از خوشبختی دارند؟ یا نه قدرت لمس خوشبختی های به ظاهر کوچک اما بزرگ زندگی رو دارند؟

فکر میکنم ناشکری فقط نالیدن و شکایت کردن نیست. ناشکری یعنی همین که قدر داشته هات رو ندونی و نتونی از زندگیت لذت ببری.

خدایا کمکم کن تا من به روز کسانی که مجبور به نوشتنم کردن نیفتم. خدایا کمک کن همیشه بتونم از نعمت های زندگیم لذت ببرم. خدایا کمک کن هیچ وقت شیرینی های زندگی رو کم جلوه نبینم .حتی شیرینی یه لبخند...

 


نوشته شده در دوشنبه 92/8/27ساعت 12:19 صبح توسط یاسمین نظرات () |

Design By : nightSelect.com