سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوچه های خیس

این روزها فقط با آرزوهایم زندگی میکنم.خیال میبافم از رفتن و رفتن و........ نماندن.از کارهایی که قراره یه روزی انجام بدم.فکر میکنم به چیزی که دوست دارم باشم و سعی میکنم راهی به سمتش پیدا کنم.

میترسم اینقدر توی خیال بمونم که زمان از من رد بشه.دستم به هیچ جا بند نیست که اگر همین خیال و آرزو نباشه من مرده ای بیش نیستم.اونقدر فکر و خیال به هم گره میزنم که از اطرافم خیر ندارم.همین چند دقیقه پیش بود که حس کردم کمی سردم شده و با خودم گفتم باید پنکه رو خاموش کنم.اما یادم نمیاد چشم از مانتیتور گرفته باشم و بلند شده باشم ولی پنکه ی  کوچولوی اتاقم الان خاموشه!!

میترسم از غرق شدن در خیال.از غرق شدن در دنیای مجازی. از غرق شدن در آینده و جا ماندن از حال!


نوشته شده در سه شنبه 89/7/20ساعت 2:0 عصر توسط یاسمین نظرات () |

Design By : nightSelect.com