سفارش تبلیغ
صبا ویژن

کوچه های خیس

یه مدت بود به شدت درگیر بودم،همه انرژیم تموم شده بود.دیگه از همه چی کلافه بودم.چند روزی هست که از زیارت آفتاب هشتم برگشتم و باز هم سرحال شدم. و اینقدر حرف از این مدتی که نبودم توی گلوم مونده که نمیدونم از کجا و از کی شروع کنم و بنویسم.

از اتفاقات خوب، اتفاقات بد، سو تفاهم هایی که رفع شد یا سوالاتی که باقی موند....از تجدید دیدار با دوستان قدیمی یا حسرت دیدار های به دل مونده....

نمیدونم باز میتونم مرتب بنویسم یا این قطع و وصل شدن ادامه داره.فعلا که اینتر نت هم ندارم و از دانشگاه آپ میکنم ولی...باید بنویسم.

 

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 91/8/17ساعت 2:35 عصر توسط یاسمین نظرات () |

Design By : nightSelect.com